قصهء گذشته های خوب من
خيلی زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تاقيامت اشک حسرت ببارم
دل هيشکی مث من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گريه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم مياره
خيلی زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تاقيامت اشک حسرت ببارم
دل هيشکی مث من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گريه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم مياره
اردلان سرفراز
خب اين بدهيست كه آدم يه روزائي رو در شادي ميگزرونه
ReplyDeleteيك روزائي رو در غم و باز اين يك جاهائي مجددا تكرار ميشه
مثل بلاگ تون كه زماني اين نوشته هارو ديدم يك سري به سالهاي 2008 به حال انداختم
يادمه يك روزي توي يكي از نظرات(اون اوايل) نوشته بودم كه
شما به نظر جوونياتون شوخ طبع بودين
كه البته منظور از جونيا زمان گذشته تر شما بود
حالا هم ميبينيم كه بلاگتون كمي افسردگي بهش دست داده
اميد وارم كه به جمله اولم نزديك بشم و شاهد باشم روزي رو كه زانوي غم رو ول كردين و به روزهاي شاد زيبا مي پردازيد
بلاگتون هم متاثر از اون خواهد شد
;)
اين شعر زيباي مولوي رو تقديم مي كنم به
ReplyDeleteشما
تا ديگه شعر هاي غم انگيز و ...دستگاه آبغوره گيري توي بلاگتون نداشته باشين
:))))
چرخ فلک با همه کار و کیا
چرخ فلک با همه کار و کیا گرد خدا گردد چون
آسیا
گرد چنین کعبه کن ای جان طواف گرد چنین مایده گرد ای گدا
بر مثل گوی به میدانش گرد چونک شدی سرخوش بیدست و پا
اسب و رخت راست بر این شه طواف گر چه بر این نطع روی جا به جا
خاتم شاهیت در انگشت کرد تا که شوی حاکم و فرمانروا
هر که به گرد دل آرد طواف جان جهانی شود و دلربا
همره پروانه شود دلشده گردد بر گرد سر شمعها
زانک تنش خاکی و دل آتشیست میل سوی جنس بود جنس را
گرد فلک گردد هر اختری زانک بود جنس صفا با صفا
گرد فنا گردد جان فقیر بر مثل آهن و آهن ربا
زانک وجودست فنا پیش او شسته نظر از حول و از خطا
مست همیکرد وضو از کمیز کز حدثم بازرهان ربنا
گفت نخستین تو حدث را بدان کژمژ و مقلوب نباید دعا
زانک کلیدست و چو کژ شد کلید وا شدن قفل نیابی عطا
خامش کردم همگان برجهید قامت چون سرو بتم زد صلا
خسرو تبریز شهم شمس دین بستم لب را تو بیا برگشا
torghabeh
ReplyDeleteممنون
باید گفت که دستتون درد نکنه
:)
ممنون از توجهتون و از وقتی که گذاشتید
چشم سعی میکنم رو داشتن "شعر هاي غم انگيز و ...دستگاه آبغوره گيري" توي بلاگ نجدید نظر کنم
:)
مرسی از شعر زیبایی که اصافه کردید
در ضمن بله اون کامنت پر مهرتون
"شما به نظر جوونياتون شوخ طبع بودين"
یادمه
:D
بازم تشکر
OK, and you too please
ReplyDeletethank you my friend
ReplyDelete;)