Friday 8 July 2011

تاریخچه پیدایش شیر و خورشید - قسمت اول


Originally uploaded by Shahireh

  کنجکاویم برای خواندن تاریخچه ای از شیر و خورشید با عکاسی از یک بشقاب قدیمی (عکس در بالا) در موزه بریتانیا (لندن) شروع شد. چندی بعد به طور اتفاقی به کتابی برخوردم بنام تاریخچه شیر و خورشید اثر احمد کسروی از انتشارات مطبوعاتی شرق (1335). کسروی در این کتاب پیدایش شیر و خورشید را نتیجه دلباختگی غیاث الدین کیخسرو (از پادشاهان سلجوقی که در سال 634 بجای پدرخود کیقباد بتخت پادشاهی نشست) بهمسرش (دختر پادشاه گرجی) دانسته

پادشان ایران از قدیم بروی سکه ها و درفش ها نقوشی چون خورشید، ماه و حیوانات مختلف چون شیر، پلنگ، خرس، آهو، اژدها و خروس های زرین می نگاشتند. کسروی به نوشته یکی از تاریخ نویسان عبری در ملاطیه (جایگاه کیخسرو) که به نکوهش کیخسرو برای ثبت پیکر همسر خود بروی سکه ها پرداخته، استناد می کند و با استفاده از طرح روی سکه های قدیمی، اینطور می نویسد که کیخسرو به این شاهزاده دل بسته و تصمیم می گیرد که پیکر وی را بروی سکه های سیمین بنگارد. ولی چون در آن دوران ثبت پیکر بروی سکه ها شیوه شاهان اسلامی نبوده اطرافیان، وی را از اینکار برحذر داشتند. ولی پادشاه پافشاری می کند و نهایتا تصمیم بر این می شود که پیکر شیری را روی سکه نگاشته و در کنار  آن تصویر شاهزاده را نیز به شکل خورشید اضافه کنند.  بدین ترتیب چنانچه مورد سوال قرار گرفتند می توانند بگویند که در هنگام زاده شدن پادشاه خورشید در برج اسد (شیر) بوده و این نقش ثبت همان واقعه است

 شاید که تعبیر بالا درست باشد چراکه با این استدلال، نه سیخ می سوخته و نه کباب؛ هم پادشاه به خواسته اش می رسیده و هم دیگران آزرده خاطر نمی شدند. در کتاب کسروی نقشی از یکی از سکه های دوران سلجوقی دیده می شود که مشابه تصویری است که در بشقاب بالا می بینید. چیزی که مرا در قبول این نظریه مردد می کند، شکل خورشید است که گرچه به نقشی از چهره آدمی شبیه است، ولی بیانگر چهره زیبای زنی نیز به نظر نمی رسد. البته شاید که این نکته اشاره ای باشد به سلیقه ای بودن مقوله زیبایی. ضمن اینکه نقوش فراوانی از دلباختگان جاودانی را بروی قالی و ظروف فلزی دیده ام که ظرافت خاصی در  ارائه زیبایی چهره ها در آنها بکار نرفته. صد البته در این مورد صاحب نظر نیستم و فقط طبق معمول تفکرات درهم و برهم خود را در مورد آثاری که می خوانم ثبت می کنم

به هر حال تا پیداکردن توضیحات قانع کننده تری نوشته های مرحوم کسروی را قبول کرده و به دنباله ی آن می پردازم. پس از اضافه کردن نقش خورشید به پیکر شیر در زمان  کیخسرو پادشاهان دیگر هم طرح را کپی کردند. در زمان فتحعلیشاه به تقلید از دول اروپایی دو گونه نشان دولتی برای ایران انتخاب شده بود بکی نشان ذوالفقار و دیگری شیر و خورشید. در زمان محمدشاه این دو شکل را ترکیب کردند و تاجی نیز به آن افزودند. ضمن آنکه در زمان محمد شاه شیر را (به پیروی از پیکر نگارهای اروپا) یالدار گردانیدند. حالت شیر نیز که در ابتدا ایستاده بوده به خاطر آنکه گمان جنگجویی بدولت ایران نرود بروی نامه های وزارت خارجه و برخی از سکه ها خوابیده و بی شمشیر می نگاشتند

در تاریخچه تحول پرچم ایران، اطلاعات ماهانه، سال دوم، شماره 4 آمده که: "در زمان محمدشاه ناگهان مهر دولتی و علامت روی پرچم تغییر داده شد و به دستور محمدشاه شیر نشسته را سرپا و شمشیر به دست روی بیرق منقوش نمودند. سفیر یکی از دول همجوار نزد صدراعظم وقت (حاجی میرزا آقاسی) رفت و نسبت به این عمل اعتراض کرد. میرزا آقاسی پاسخ داد: آقای عزیز شیر هم حیوان است و جماد نیست و البته مثل سایر حیوانات، گاهی از نشستن خسته می شود، به پا می خیزد. این موضوع آنقدرها هم مهم نیست که سبب این همه گفتگو شود." به نقل از کتاب چهودکشان، نویسنده ناشناس، تصحیح هومن وهمومن

با شنیدن صحبت‌های جناب آقای مازیار قوی‌دل https://youtu.be/XmDG99xqYZ4  توانستم بخشی در مورد شاهنامه را هم به در 11/11/21 به متن بالا اضافه کنم
 شیر و خورشید در شاهنامه: در ابتدای پادشاهی کیخسرو و در بخش "آراستن کیخسرو لشکر خود را" هنگامی که کیخسرو از لشکر سان میبیند اشاره به شیر و ششیر شده. ابیات زیر از جلد دوم شاهنامه بکوشش محمد دبیرسیاقی، چاپخانه محمدعلی علمی، تهران،  1335) در ادامه آمده
نخستین فریبرز بد پیش رو
گذر کرد پیش جهاندار ند (367)
ابا گرز و با تیغ و زرینه کفش
پس پشت، خورشید پیکر، درفش (377)
 ...
درفش از پس پشت او شیر بود
که چنگش بگرز و بشمشیر بود (375)
...
پس پشت شیدوش بد با درفش
زمین کشته زان شیرپیکر بنفش (377) 
...
درفش جهانجوی رهام ببر
برافراشته نیزه اش سر بابر (380)
...
درفشی برآورده پیکر پلنگ
همی از درفشش بیازید چنگ (396)
پرچم فریبرز، خورشید؛ پرچم گودرز ، شیر با شمشیر و گرز؛ پرچم شیدوش،  شیر؛ پرچم رهام، ببر با نیزه؟؛  پرچم گردان کوچ و بلوچ، پلنگ
...
بپيش اندرون گرگ پيکر يکي 
یکی ماه پیکر ز دور اندکی 
درفشي بديد اژدها پيکرش
پدید آمد و شیر زرین سرش


+++++++
پس گفتار: نتیجه دیدار از موزه ویکتوریا و آلبرت (لندن) در سال 2016 اضافه شدن سه عکس به مجموعه ی شیر (یا ببر) و خورشید بود که در ادامه اضافه می کنم


The Lion and Sun
Victorian and Albert Museum. London



The Lion and Sun
Victorian and Albert Museum. London


The Lion and Sun
Victorian and Albert Museum. London

© All rights reserved

3 comments:

zari said...

برام جالب بود . واقعا ریشه ی خیلی از وقایع تاریخی جالب و شنیدنیه. ممنون از اطلاعاتی که دادی

misanthrope(N.S) said...

مثل همیشه ممنون شهیره بانو
...
آرزو دارم این نقش برگرده به پرچم کشورم

سلام تصاویر زیبایی بود مخصوصآ موسیقی زیبای فیلم z یا حکوت نظامی فراموش کردم said...

من هم لازم دونستم به پاس این تحقیق و تلاش و جهد شما به خاطر شناسایی تاریخچه ملی و میهنی مون تشکر کرده باشم سه پاس