Pages

Sunday, 30 January 2011

شعری از گلسرخی

شعر را دوستی در جایی نوشته بودن با اجازه ایشون اینجا کپی کردم

تساوی

معلم پای تخته داد می زد 

صورتش از خشم گلگون بود 
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود 
ولی آخر کلاسی ها 
لواشک بین خود تقسیم می کردند 
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد 
برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان 
تساوی های جبری رانشان می داد 
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک 
غمگین بود 
تساوی را چنین بنوشت 
یک با یک برابر هست 
از میان جمع شاگردان یکی برخاست 
همیشه یک نفر باید به پا خیزد 
به آرامی سخن سر داد 
تساوی اشتباهی فاحش و محض است 
معلم
مات بر جا ماند 
و او پرسید 
گر یک فرد انسان واحد یک بود ایا باز
یک با یک برابر بود 
سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت 
معلم خشمگین فریاد زد 
آری برابر بود 
و او با پوزخندی گفت 
اگر یک فرد انسان واحد یک بود 
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود 
وانکه قلبی پک و دستی فاقد زر داشت 
پایین بود 
اگر یک فرد انسان واحد یک بود 
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت 
بالا بود 
وان سیه چرده که می نالید 
پایین بود 
اگریک فرد انسان واحد یک بود 
این تساوی زیر و رو می شد 
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود 
نان و مال مفت خواران 
از کجا آماده می گردید 
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود 
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر صربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود 
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت 
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید 
یک با یک برابر نیست 

خسرو گلسرخی

Saturday, 29 January 2011

دانشمندان ایرانی _ابو معشر

Jafar Ibn Mohammed (Abo-Mashar Balkhi) was one of the famous Iranian scientists (171-272), he became interested in astronomy at the age of 47 and wrote many books on the subject eg "the secret of astronomy"



  جعفربن محمد معروف به ابومعشر بلخی (171 - 272  هجری قمری) از منجمان مشهور ایرانی و صاحب چندین کتاب از جمله "الابراج و الطوالع و فوائد شتی فی علم الحساب" و  "اسرار علم النجوم" می باشد. وی تحصیل نجوم را در 47 سالگی آغاز کرد با
این حال از بسیاری از دانشمندان عهد خود پیشه گرفت و نامش درردیف دانشمندان برجسته دنیا باقی ماند
    
منبع: فرهنگنامه چهره های برتر علمی و فنی تاریخ ایران
علی معصومی
1388
انتشارات آستان قدس رضوی

© All rights reserved

Friday, 28 January 2011

Internetophobic Governments

The wave of rage across the Arab World (e.g. Tunisia, Egypt and Yemen) against the dictators in power is currently in the news. One of the ways that these governments fight back is by blocking SMS services and access to internet
It all seem somewhat familiar! Do dictators tends to share notes?


موج اعتراض بر ضد حکومت های دیکنانوری در دنیای عرب (تونس، مصر و یمن) هم بالا گرفته
یکی از عکس العمل های این دولت ها برای سرکوب مردم قطع اینترنت  و دسترسی به امکانات استفاده از پیامک  میباشد  

کمی تا قسمتی همه چیز تکراری و آشنا میاد، نه؟


© All rights reserved

Wednesday, 26 January 2011

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گاهی چیزهایی رو تجربه می کنم، میبینم یا میخونم که باعث میشه از آدم بودن شرمنده بشم. یه زمانی خودم رو گول میزنم که درست میشه اینطور نمیمونه. اصلا مگه میشه! ولی وقتی که کلام رو قاضی میکنم میبینم که
 نه جهالت را پایانی است و نه حماقت و خیانت عمال ایشان را حد و حدودی 

_________
در مکتوبی از احمد سروش خواندم که 
ابوعلی منصور (الحاکم به امرالله) در تظاهر به دینداری  و در امر بمعروف و نهی از منکر شدیدا مبالغه می کرده. یکی از دستورات او این بوده که فرمان داده زنان از خانه بیرون نیایند و کفش دوزان کفش زنانه ندوزند. ولی هر گناهی که از اتباع  وی نسبت بخلایق سر میزد نادیده می گرفت. روزی نامه ای دریافت می کند که در آن به او ناسزایی  داده اند. خشمگین می شود و دستور می دهد تا مصر را به آتش بکشند. پس خود بتماشای ویرانگری می رود و خود را آزرده خاطر و بی اطلاع از جریان نشان می دهد
    ________

خدایا پناه به تو از عوام فریبان، دروغگویان، نادانان و پست صفتان
و سپاس برای نعمت انسان گرچه جوهری نادر است 

جمله زیر منسوب به دکتر علی شریعتی است
"در عجبم از مردمی که خود ریز شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گرییند که آزادانه زیست و آزادانه مرد"
     

© All rights reserved

Tuesday, 25 January 2011

Don't buy petrol from the two biggest oil companies ESSO & BP


I received the text below in an email.


G. Longman seems to be the writer.
It was interesting, that's why I decided to add this here. See what you think
___________


Please see what you think and pass it on if you agree with it. 

We are hitting £
129.9 a litre in some areas now and soon we will be faced with paying £1.50 per litre. So Philip Hollsworth offered this good idea:

This makes MUCH MORE SENSE than the 'don't buy petrol on a certain day campaign' that was going around last April or May! The oil companies just laughed at that because they knew we wouldn't continue to hurt ourselves by refusing to buy petrol. It was more of an inconvenience to us than it was a problem for them. BUT, whoever thought of this idea, has come up with a plan that can really work.

Please read it and join in!

Now that the oil companies and the OPEC nations have conditioned us to think that the cost of a litre is CHEAP, we need to take 
aggressive action to teach them that BUYERS - not sellers control the market place. With the price of petrol going up more each day, we consumers need to take action. The only way we are going to see the price of petrol come down is if we hit someone in the pocket by not purchasing their petrol! And we can do that WITHOUT hurting ourselves. Here's the idea: 
For the rest of this year DON'T purchase ANY petrol from the two biggest oil companies (which now are one) i.e. ESSO and BP. 


If they are not selling any petrol, they will be inclined to reduce their prices. If they reduce their prices, the other companies will have to follow suit. But to have an impact we need to reach literally millions of Esso and BP petrol buyers. It's really simple to do!!

Now, don't wimp out on me at this point... keep reading and I'll explain how simple it is to reach millions of people!!

I am sending this note to a lot of people. If all of you send i
t   to at least ten more (30 x 10 = 300)....and those 300 send it to at least ten more (300 x 10 = 3,000) ... and so on.  By the time the message reaches the sixth generation of people, we will have reached over THREE MILLION consumers! If those three million get excited and pass this on to ten friends each, then 30 million people will have been contacted! If it goes one level further, you guessed it.....

THREE HUNDRED MILLION 
 PEOPLE!!!

Again, all YOU have to do is send this to 10 people. That's all (and not buy at ESSO/BP).  How long would all that take? If each of us sends this email out to ten more people within one day of receipt, all 300 MILLION people could conceivably be contacted within the next 8 days!!! Acting together we can make a difference. If this makes sense to you, please pass this message on.

PLEASE HOLD OUT UNTIL THEY LOWER THEIR PRICES It's easy to make this happen. Just forward this email, and buy your petrol at Shell,Asda,Tesco, Sainsburys, Morrisons, Jet etc. i.e. Boycott BP and Esso

Monday, 24 January 2011

اگه سنگ میتونست با نمونه صبورش حرف بزنه

چقدر آسون یکی به خطا متهم میشه
 یکی شاکی، یکی قاضی و یکی شاهدی عادل میشه
 ... 
حکمی صادر میشه
و با خنده کریه جلاد
 اشتباهات تکرار 
م________ی________ش________ه


یه جایی باید این زنجیر شکسته بشه، نه؟



به قول حافظ
"عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
 که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
 هر کسی آن دروَد عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها
 مدعی گر نکند فهم سخن گو سر خشت

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
 تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت"


© All rights reserved

Tuesday, 18 January 2011

TIMBER!

The image of Ben Ali on a billboard in Sousse, Tunisia

A few months before Zine al-Abidine Ben Ali, the Tunisian president for 23 years, flee the country I visited Tunisia (you can see my pictures here). All of a sudden the army is in the streets and currently a state of emergency is declared in the country, but all seemed calm during my visit.

I tried to relive the experience of the country and tried to remember my encounters with Tunisians outside the tourist areas. But could not identify any sign of imminent widespread rallies. I am not sure what signs I expected to have seen. Don’t think there would had been banners reading “watch out, things are about to explode”, but perhaps a trace of anger, discontent or criticism in conversations or even a lukewarm political debate with a taxi driver. On the other hand, maybe spotting repressed hints is not as straight forward as I expect.

So many places in Tunisia reminded me of Iran that I knew as a child. Some of the current images of the widespread unrest in Tunisia remind me of the revolution in Iran. I wonder if there are going to be more similarities.

I studied my pictures from Tunisia; amongst my photos I found a couple of shots (including the one above) related to every day’s life of people with images of Ben Ali in the background. They might even have a somewhat “historic value” someday! (See the other picture here)


همین یکی دو ماه پیش بود که سفری به تونس رفتیم. چقدر اوضاع با اونچه که این روزها در اخبار میبینم فرق داشت. هیج نشانی از یه اعتراض همگانی در حال شکل گیری نبود! شاید هم آرامش قبل از طوفان بود یا اینکه من چشم بصیرت نداشتم. به هر حال رئیس جمهور بعد از بیست و سه سال حکمرانی مجبور به فرار از کشور شد
 (نمیدونم این ریاست چی داره که هر کی این صندلی گیرش میاد نمیخواد دل بکنه)
عکس بالا رو هم تو سفرمون گرفتم و حالا دیگه تاریخی شده. چون یه عکس تبلیغاتی از ایشونه
خیلی از نقاط تونس منو یاد ایرانی که در زمان بچگی دیده بودم انداخت و بعضی از صحنه هایی رو که از تونس این روزا میبینم مثل دوران انقلاب ایرانه. نمیدونم آیا شباهت های دیگه ای هم در آینده خواهیم دید یا نه؟

عکس های تونس مرا در لینک زیر ببینید


© All rights reserved


Friday, 14 January 2011

Right and left nostrils

I read an article about the relationship between minor ailments with breathing through your right or left nostrils. The article suggested that: to cure headache right nostril must be blocked and only breath in through your left nostril. To counteract fatigue, the opposite was suggested.

This is the story of me after learning about the above simple and free of charge cure:

... After a very busy day I came home exhausted and had a throbbing headache. First decided to take a painkiller and head for shower, but then I remembered the article mentioned above. I sat down with a cup of tea and was trying to come up with a decision that between exhaustion and headache which one was more worthy of treatment. But suddenly I thought of something! Why choose? I can kill two birds with one stone. I can cure both problems with one effective solution. And effective it was! Soon after both right and left nostrils were blocked, there was no pain at all.

Mind you, side effects of the remedy bother me. First there is this persistent itch on the back of my shoulder where a pair of white wings has grown. Coping with the non-stop sneezing which is an allergic reaction to feather is not easy either.

Anyhow, I don't want to bore you with my problems, I just wanted to mention the side effects of this remedy so those of you who may wish to benefit from this cure are aware of the side effects and are in better position to make an informed decision about using this remedy in the first place.


مطلب زیر را در مورد تنفس و ارتباط آن با سردرد و خستگی در ایمیلی که دوستی فرستاده بود خواندم (با تشکر از ایشون). اول اینو بخونین تا داستانم رو براتون بگم
_________
بینی شما قسمتهای راست و چپ دارد که هر دو قسمت برای تنفس تان بکار میروند، اما در حقیقت دو سوراخ بینی شما متفاوتند و شما میتوانید این تفاوت را حس کنید.حفره سمت راست بینی، نشانگر خورشید و حفره سمت چپ نشانگر ماه است. وقتی سردرد دارید، سعی کنید که حفره سمت راست بینی تان را ببنیدید و برای تنفس کردن تنها از حفره سمت چپ استفاده کنید. خواهید دید که بعد از پنج دقیقه سردرد شما خوب خواهد شد. اگر احساس خستگی میکنید، برعکس اقدام فوق را عمل کنید. حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و تنها از حفره سمت راست بینی تان تنفس کنید. بعد از مدتی احساس میکنید که خستگی شما برطرف شده است
حفره سمت راست بینی شما به گرمی مربوط است و لذا براحتی گرم میشود این درحالی است که حفره سمت چپ بینی تان به سردی مربوط میباشد. تفریباً همه خانم ها از حفره سمت چپ بینی شان تنفس میکنند، بنابراین با سرعت بیشتری خنک میشوند. اما بیشتر پسر بچه ها با بینی سمت راستشان نفس میکشند
___________

خب، خوندینش؟ حالا داستان منو بشنوید

در پایان یه روز پرمشغله، خسته و کوفته با سردردی کوبنده به خونه برگشتم. اول تصمیم گرفتم که یه مسکن بخورم و دوشی بگیرم، ولی یاد مطلب بالا افتادم. نشستم که یه حساب دودوتا چهارتا بکنم که ببینم بین درمان خستگی و سردرد کدومش برام مهم تره...که ناگهان فکر بکری به سرم زد! چرا زرنگی نکنم و با یه تیر دو نشون نزنم؟ منکه هر دوی این موارد آزارم میده، چرا یه باره از شر دوتاش خلاص نشم؟ خلاصه به امید تسکین، حفره چپ و راست بینی بسته شد و بعد از دقایقی چند آن شد که نمی باید. البته از حق نباید گذشت، درمان موثر بود الان نه خسته ام و نه سردرد دارم ولی بعضی از عوارض جانبی این درمان کمی آزار دهندست. بخصوص خارش پشت کتف ها که محل رشد یه جقت بال سفیدن و عطسه بی وقفه که به علت تشدید حساسیتم به پر، گل کرده. خرج خشک شویی بالها هم کمرشکنه. اوائل رفتم اداره "رسیدگی به امور بالها"، گفتم میشه یه نوع سیاهش رو بهم بدید؟ این خیلی زود کثیف میشه. گفتند محاله. مگه نمیدونی که رنگ سیاه مکروهه؟ کمی تعجب کردم آخه تا اونجایی که یادم بود، رنگ های روشن مورد منکراتی داشتن! نمی خوام با دردسرای این دنیا وقتتون رو بگیرم، فقط این مطلب رو نوشتم که اگه خواستید از این شیوه مداوا بهره ببرید، به عوارض جانبی هم فکر کرده باشید، که مثل من غافلگیر نشین

© All rights reserved

Wednesday, 12 January 2011

دیگه شمارش از دستم در رفته

Disaster strikes again, another plane crash in Iran
Read more in here

بازم یه هواپیمای دیگه تو ایران سقوط کرد. این فاجعه رو به همه اونایی که عزیزی رو از دست دادن تسلیت میگم، برای خودم و بقیه ایرانی ها هم متاسفم
  
حدود دو سال پیش بود، قرار بود که هواپیمامون تو فرودگاه مشهد بشینه، هواپیمایی که روز قبل از ما باید فرود میومد دچار مشکل میشه و خیلی ها تو این سانحه جونشون رو از دست دادن. اطرافیان که برای استقبال ما اومده بودن، میگفتن انتظار نداشتن که پرواز ما بتونه سر وقت بشینه. ولی چنان به سرعت همه چیز به حالت اول برگشته  (= یه جورایی اوضاع ماست مالی شده) که پس از یک مدت نسبتا کوتاه انگار آب از آب تو این فرودگاه تکون نخورده (که باید به این توانایی مسئولین آفرین گفت و صد البته این سرعت عمل و بازدهی موثر کاری رو همیشه و همه سطوح شاهدیم!). گمونمم سقوط بعد از اون بود که تو اخبار رادیو اعلام کردند که بعد از بررسی معلوم شده که
 !"علت سقوط خطای خلبان بوده"

 آخه چی میشه گفت، جز اینکه چقدر خطاکار داریم! اصلا جمع خطاکارانیم، خدایا خودت خطاکارهای ما را هدایت کن تا پروازهای ما هم امن تر باشند

تا علت این فاجعه اخیر چی اعلام بشه

_____________
جدول سوانح هوایی ایران رو اینجا ببینید
http://www.infopanel.ir/post/3127
http://www.infopanel.ir/post/3129



****************
چند روز پیش این پست رو نوشتم امروز میخواستم که مطلب زیر رو هم اضافه کنم

به نقل از سایت ایران ایران
"شاهرخ نوش آبادی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره دلایل سقوط هواپیما گفت: دلایل سقوط در حال بررسی است اما شرایط بد
جوی و دید کم می تواند در وقوع این سانحه نقش داشته باشد"
  
© All rights reserved

Friday, 7 January 2011

ادبیات روستایی

This post is on: folkloric literature of Iran; the importance of nature in this type of literature and simplicity of the words used to express feelings, particularly in poetry.

یکی از زیرمجموعه های شیرین ادبیات فارسی، اشعار روستایی است. در این اشعار که غالبا به زبانی ساده که به آسانی قابل درک است و با وزنی خاص سراییده شده اند، صداقت را میشود حس کرد. در اکثر ادبیات روستایی ردپای طبیعت و اهمیت آنرا چه در توصیف جمال یار و چه به عنوان ابزاری برای بیان احساس میشود یافت

دوبیتی های زیر از: کتاب نغمه های موسیقی روستائی گردآوری و تنظیم از ماهرخ آقائی
چاپ 1363
کتاب فرزان
*****
گلی دارم که تو گلها غریبه
نه نارنج، نه لیمو و نه سیبه
گلی دارم بدس کس نمیدم
خریدم گوهری و پس نمیدم

*****
سر کوی بلند تا کی نی شینم
که لاله سر درآره من بی چینم
خودم دونم که لاله بی بقایه
بپای بی وفا تا کی نی شینم

*****
شبی رفتم بمهمونی پدرزن
شراب کهنه بود و نون ارزن
هنو یی لقمه از نونش نخورده
کمونم داد وگفتا پمبه وازن

*****
مرا غم روز و شو اندر کمینه
همیشه این دلم سرد و غمینه
همه میگن که گرمای زمینه
خودم دونم زهجر نازنینه

*****
سرانداز سرت سرکش کنم من
دوچشمونت ببینم غش کنم من
اگر دونی که بدنومی  نداره
دودونگ از عمر خود پیشکش کنم من

*****
پشیمونم پریشونم ازاین یاد
که دل انگشتر دسنش بمن داد
اگر دستم کنم مردم بدونن
اگر پنهون کنم یار گله برمن

*****
تموم ملک دشتی، ملک دشتی
در ایام جوونی خوش گذشتی
کجا رفتی تو ای روز جوونی
که دیگر پیش ما تو برنگشتی

*****
بنادونی گرفنم کوره راهی
ندونستم که می افتم بچاهی
بدل گفتم رفیقی تا بمنزل
ندونستم رفیق نیمه راهی

*****
مگر به شهرشما کاغذ گرونه
مرکب با قلم چون زعفرونه
قلم گر نیس، باشد چوب فلفل
اگر کاغذ نباشد پردۀ دل

*****
من و تو گندم یه خوشه بودیم
من و تو آب یه رودخونه بودیم
من و تو بسه بودیم عهد و پیمون
کدوم ناکس ترا کرده پشیمون

*****
بقبرسون گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن برخاک سرهشت
نه دولتمند برد از یک کفن بیش

*****
من از لیلی و مجنون بدترستم
من از ابر بهار گریون ترستم
اگر روزی دوصد بارت بی بینم
هنوز مشتاق بار دیگرستم

*****
صبوری میرود من بی صبورم
تو در خواب خوشی من در تنورم
بخواب دیدم دودستت گردم بود
به بیداری چرا من از تو دورم

*****
محبت آتشی بر جونم افروخت
که تا روز قیومت بایدم سوخت
ز آبش گر برون آری بمیره
محبت را زماهی باید آموخت

*****
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
بدستم گل اناری بود و بگذشت
میون ما و دلبر الفتی بود
که انهم روزگاری بود و بگذشت

*****
قدت با سرو مانه در بلندی
لبت باغچه مانه گر بخندی
بخندی یا نخندی یار شیرین
خریدارت منم گر می پسندی

*****
اگر باشی زحال من خبردار
دل سختت بسوزه بر من زار
اگر خاک دوعالم را به بیزی
نه بینی مثل من یار وفادار

*****
گل سرخ و سفیدم کی می آیی
بنفشه بلگ بیدم کی می آیی
تو گفتی گل درآیه مو می آیم
گل عالم تموم شد کی می آیی

*****
قبا آیین قبا تا پوست پایت
بمشهد میروی جونم فدایت
بمشهد میروی ماره دعا کن
سیه چشمی نشسته در وفایت

*****
سر کوها نشینم همچو فرهاد
بسازم شانه ای از چوب ششاد
بسازم شانه یی پیشت فرستم
کشی یرزلفهایت مورکنی یاد

*****
الف بودم ز عشقت دال گشتم
شکر بودم چو زهر مار گشتم
گلی بودم میون تازه گلها
خدا از من نخواس و خار گشتم

Sunday, 2 January 2011

Happy 2011

in our garden

These two pigeons live in our garden. I tend to wake up with their songs in spring, but they are awfully quiet in winter time. If it wasn't for seeing them feeding around the bird table, I'd thought that they have migrated to a warmer place. OK, that's enough introduction. All I wanted to say was that even in this cold weather they appear to be happy. Maybe it's NewYear for them, too :)


با بهترین آرزوها برای سال 2011 میلادی

این کبوترا یه جایی تو حیاط خونه ما لونه دارن. بهار که میشه با صدای اونا از خواب بیدار میشم ولی زمستونا خیلی ساکتن. اگه گه گاهی نمی دیدمشون، میگفتم که به سرزمینی گرمسیر مهاجرت کردند. این روزا با اینکه هوا سرده ولی به نظر خوشحالن. شاید برای اونا هم سال نو شده

© All rights reserved